خدای سبحان کمال محض و کمال آفرین است؛ هر چه از او ظهور کند کامل است. عالم و آدم از او ظهور کرده و هر دو از مظاهر کمال حقند، هم کمال نفسی دارند و هم از کمال نسبی برخوردارند : «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور» (1) همه ذرات عالم هستی به سوی کمال در حرکتند و مسیر امر الهی را طی می کنند، خدای سبحان به آسمانها و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به سوی من بیایید، گفتند ما خواهانیم و با طوع و رغبت می آییم: «فقال لها وللأرض اتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین» (2). انسان نیز تافته ای جدا بافته از جهان خلقت نیست، از این رو سعی می کند با رسیدن به کمال مطلوب خود را با سایر مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرینش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پیوسته جهان، در سیر به سوی کمال مطلوب، کسب فضایل اخلاقی است. اخلاق این توانایی را دارد که انسان متخلق را در این مسیر با این مجموعه هماهنگ کند، انسان نیز به طور طبیعی پذیرای چنین هماهنگی است و در مسیر کمال مطلق در حرکت است.
مقدمتا بحثی صغروی دارم که باید عرض کنم و الا ممکن است نوعی کتمان شهادت باشد و یک بحث کبروی درباره ولایت فقیه و مرجعیت. منبع مطلب: سایت حوزه: www.hawzah.net
در مورد صغرای ولایت فقیه گمان نمیکنم کسی شک کند که، بهترین فردی که امروز میتواند در جامعه ما این پرچم را به دست گیرد مقام معظم رهبری است و اگر این مسئله در ابتدا مورد سؤال بوده امروز نیست و پس از گذشت چند سال و تجربهای که این مرد بزرگوار یعنی حضرت آیت الله خامنهای مد ظله العالی از خود نشان داده و عملکردی را که در انجام این وظیفه سنگین ارائه دادهاند دیگر جای هیچ سؤال و استفهامی برای دشمنان تا چه رسد به دوستان نیست. از هر جهت ایشان ثابت کردند که شایستهترین فرد و صالحترین رهبر این جامعه هستند. خصلتهایی در رهبری شرط است. رهبری یک جامعه مخصوصا در دنیای امروز که کل دنیا در مقابل انقلاب بسیج شده و بلکه حتی جهان اسلام را هم در مقابل جمهوری اسلامی تحریک کردهاند، شروط بسیار دقیق و ویژهای را لازم دارد که بحمد الله بخوبی در ایشان جمع است، از نظر درک و فهم امور اجتماعی و فهم فرهنگ دنیا و از آن طرف فهم روح اسلام و فهم درست و صحیح آرمانها و اهداف اصلی اسلام و مدیریت در این بخش و سابقه خدمت در این هدف بزرگ که برپایی یک نظام اسلامی است و سالها زحمت کشیدن و فکر کردن و طرح دادن و مبارزه کردن، اینها خیلی دخیل است در این که یک شخصی دارای چه بینشی شود اینها خیلی مهم و مؤثر در مدیریت صحیح و سالم و رهبریست و اینها شرائطی است که در کسان دیگر به این درجه از کمال دیده نمیشود.
اضافه بر این آنچه بیشتر در بحث صغروی مورد نظر من بود مسئله اجتهاد ایشان است که در همین هتاکیها و حرفهای مغرضانه مورد اسائه ادب واقع شده بود، بنده مدتهاست در خدمت مقام معظم رهبری در بحثهای فقهی مفصل و بسیار سختی که در مسائل مستحدثه و محل ابتلای نظام انجام میگیرد، حاضر بودهام معمولا در این مسائل مستحدثه که فقهاء هم بحثی را ارائه ندادهاند، یا کمتر ارائه دادهاند آن قابلیتها و ویژگیهای اجتهادی یک مجتهد مطلق مشخص و نمایان میشود و الا بحثهائی را که همه مطرح کردهاند و در جواهر، عروه و شروح عروه و کتابهای دیگر هست هر کسی میتواند مطالعه کرده و تقریر کند.
بنظر من اجتهاد و فقاهت در آن موارد خیلی جلوهگر نیست و دقت نظر و فقاهت یک فقیه آنجا بیشتر مشخص میشود که خودش مسئلهای را بررسی کند که گذشتگان خیلی بحث نکرده باشند، خودش برود منابع را پیدا کند، قواعد لازم فقهی را پیدا کند و بر آن مسئله تطبیق دهد و اشکالات وارده را جواب دهد من شاهد بودم و فضلاء و بزرگان دیگری هم شاهد بودند و از آنها هم شنیدم که در بعضی از این نوشتارها شهادتهائی را دادهاند. ایشان در آن جلسه واقعا مانند یک مجتهد مطلق وارد میشوند. هر گونه تشکیک در این مسئله ناشی از جهل یا غرض یا مرض است و غیر از ضربه زدن به اسلام چیز دیگری نیست، و آرزوهائی را که خداوند بعد از سالها بر آورده کرده که یک نظام اسلامی در این مملکت شکل گرفته که آرزوی دیرینه انبیاء، ائمه، علما و فقها بوده است حال انسان اینها را کنار بگذارد و به دنبال هوی و هوسهای شخصی خود برود؟
بالاخره از نظر مجتهد مطلق بودن مقام معظم رهبری جای شکی نیست الحمد لله اخیرا چندتا از بحثهای ایشان هم در این مجله فقه اهل بیت (ع) چاپ شده و بعضی دیگر در شرف چاپ است که تسلط کامل ایشان را ثابت میکند اضافه بر تسلط بر مبانی اجتهادی که هر فقیه و مجتهدی بایستی بر آنها مسلط باشد دارای ویژگیهای علمی و فقهی خاص خودشان هم هستند که من به یکی دوتا از آنها اشاره میکنم.
یکی این که در مسائل رجالی دارای معلومات بسیار خوبی هستند و در رجال واقعا کار کردهاند و جزء مجتهدینی هستند که به مسائل رجالی اهمیت میدهند، مسائلی را قبول کردهاند، اشکالات وارد را رفع کردهاند و تفوق چشمگیری در مسائل رجالی دارند که این خود یکی از موجبات اعلمیت یک فقیه است و اطلاع رجالی ایشان بحمد الله خیلی گسترده و وسیع است.
امتیاز دیگر ایشان فهم سالم و ذوق مستقیمی است که در فهم آیات و روایات دارند. مسأله استظهار و استفاده از ادله لفظی در استنباط بسیار مهم است بلکه اساس فقاهت است و معمولا یکی از اموری که به بعضی از فقهاء اشکال گرفتهاند، مخصوصا فقهایی که کمتر با حوزههای عربی سر و کار داشتند همین اشکال بوده که بعضی از استظهارات آنها دقیق و درست نیست. من در این مدت دیدهام که ایشان بسیار جالب استظهار میکنند. نکات ادبی را خوب بررسی و حلاجی میکنند و از آنها دلالتهای جالبی را بدست میآورند.
همچنین ویژگی دیگر ایشان نظم منطقی و دقیق ذهنی ایشان است که معمولا در تدوین و تنقیح بحثهای پیچیده علمی بسیار مهم و کارساز است.
حجاب به معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احکام ضرورى دین اسلام است. در ادیان الهى دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوتهایى وجود دارد. در سرزمینى که اسلام در آن ظهور کرد زنان با صورتى گشاده و گریبانى چاک در معابر آمد و شد مى کردند. برخى نویسندگان چنین اظهار نظر کرده اند که پوشش اسلامى نتیجه تعامل فرهنگى بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگى حضور زن در برابر نامحرم قانونى خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستورى شرعى در آمده، مستندى شرعى ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر مى پردازد.
غالبا تصور میکنند مرگ یک امر عدمی و به معنای فنا است ولی این برداشت هرگز با آنچه در قرآن کریم آمده و دلائل عقلی به آن رهنمون میشود موافق نیست. مرگ از نظر قرآن یک امری وجودی است، یک انتقال و عبور از جهانی به جهان دیگر است و لذا بسیاری از آیات قرآن از مرگ تعبیر به توفّی شده است که به معنی باز گرفتن و دریافت روح از تن بوسیله فرشتگان است.
در برخی از آیات هم مرگ را صریحا مخلوق خدا شمرده و میفرماید: «الذی خلق الموت والحیوه» (سوره ملک _ 2)
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مرا که حس میکند