سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :4
کل بازدید :116991
تعداد کل یاد داشت ها : 160
آخرین بازدید : 103/1/10    ساعت : 4:18 ع
درباره
واحد مرکز رایانه پایگاه بسیج شهید کلاهدوز[6]

کانون فرهنگی مسجد دوازده امام (ع) واقع شده در شهر ری (باقرشهر)
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
کانون فرهنگی مسجد 12 امام علیه السلام - باقرشهر

       قیامت بی حسین غوغا ندارد                      شفاعت بی حسین معنا ندارد
       حسینی باش که در محشر نگویند                 چرا پرونده ات امضاء ندارد





      

معما
شخصی داخل خانه شد که در آنجا زنی نماز می خواند و زنی روزه بود و دیگری با شوهر خود در خلوت بود، چون زنها او را دیدند نماز و روزه هر دو باطل شد و زن سومی به شوهرش حرام گشت، تصویر این چگونه است؟
              
 (به افراد برگزیده جایزه ای اهدا می گردد، لطفا به همراه پاسخ آدرس پستی خود را نیز بدهید)





      

شیطان را پرسیدند که کدام طایفه را بیشتر دوست داری؟
                گفت: دلالان را، 
                                     گفتند چرا؟
گفت: از بهر اینکه من سخن دروغ را از ایشان خرسند بودم ایشان سوگند دروغ را نیز بدان افزودند.





      

خنده فرشتگان در عالم قبر
رسول خدا (ص) از حضرت جبرئیل سوال کرد که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟
جبرئیل فرمود آری (یکی از جاهائیکه فرشتگان می خندند) زمانی است که زن بی حجاب و بدحجابی می میرد و بستگان او را در قبر می گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می
خندند و می گویند تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت (پدر
برادر شوهر فرزند) از خود غیرت نشان نداند و او را بپوشانند ولی اکنون که مرده است و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند.





      

داستان غلام و مزرعه، وبخشش امام سجاد (ع)
 یکی از غلامان حضرت سجاد(ع)
که مسئول و کارگر باغ باغ آن حضرت بود، کار خود را به درستی انجام نداده بود، روزی حضرت برای برای اطلاع از وضع مزرعه و زمین به آنجا رفت، مشاهده فرمود که وی کار خود را به درستی انجام نداده و خرابی به بار آورده است، حضرت از آن وضعیت ناراحت شده و تازیانه ای به وی زده و به خانه بازگشتند، ولی از زدن آن تازیانه به غلام ناراحت بودند، کسی را دنبال وی فرستاد و او را آوردند، وقتی غلام وارد خانه حضرت شد، دید آن بزرگوار تازیانه ای به دست گرفته، و بدن را برهنه نموده است، غلام با دیدن این منظره بسیار ترسید و خیال کرد که حضرت باز تصمیم به تنبیه و زدن وی دارد، ولی با کمال تعجب مشاهده کرد که حضرت تازیانه را به دست او داد و فرمود: من کاری نسبت به تو انجام دادم که این کار از من سر نمی زد و شلاقی به تو زدم، اینک مرا قصاص کن.
غلام عرض کرد: ای آقای من، من گمان کردم می خواهی مرا غقوبت کنی، چون من مستحق مجازاتم، چگونه از شما قصاص کنم.
امام سجاد(ع)
اصرار فرمود که باید قصاص نموده و مرا حلال کنی، ولی غلام حاضر نشد چنین جسارتی بنماید، امام سجاد(ع) فرمود: اگر قبول نمی کنی، آن مزرعه و زمین – که در آن کار می کنی – از آن تو باشد.
حضرت مزرعه را به وی بخشیده و در اختیار وی قرار داد.





      

آثار سجده در زندگی
آثار عشق به خدا در سیمای مؤمنان همیشه دیده می شود، سجده های طولانی نیمه شب آرام بخش روح و روان آنهاست، دوست و دشمن این آینه تمام نمای حق و حقیقت را لمس می کنند، هر کدام به نوبت خود غیطه می خورند و یا رشک می برند.
آری، نماز و مناجات انسان را مقرب درگاه حق می نماید، و آثار خشوع و خضوع در جبین آنها چون مشعلی فروزان شعله ور است، نوری که دیگران را به حق و کمال دعوت می کند و از خودبینی و خودپرستی دور می گرداند، اینها هستند که در دنیا و آخرت به زین العابدین معروف می شوند، و به حق زینت بخش محفل بشیرت و امام و قدوه مؤمنین می گردند، سجده و کرنش برای خدای یکتا، نه تنها انسان را از فحشاء و منکرات دور نگه می دارد، بلکه دیگران را نیز به صراط مستقیم دعوت می کند، نگاه به آنها تحولی درخشنده در هر فرد یه وجود می آورد، و کسی که تشنه حق است از آن شربت زلال و سیمای روشن و زیبا یهره می برد.
آری، عبادت کنید و آنچه سزاوار خداست ادا کنید، گر چه او بی نیاز و غنی  می باشد، ولی ما باید شاکر نعمتهای بیکران او باشیم، به اصطلاح جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن، و گر چه ما از عهده شکر نعمتهای او بر نمی آییم، همانگونه که سعدی به زیبایی سروده است:
 
                   
از دست و زبان که برآید                 کز عهده شکرش بدر آید
 
ولی کمتر چیزی که می توانیم این است که بعد از هر نماز سر به سجده گذاشته و شکر گذار نعمتهای او باشیم، و گاه قطره اشکی بریزیم.





      

سگهای رنگارنگ، بزرگ و کوچک، نر و ماده بر سر لاشه مردارهای به نزاع برخاسته بودند، چنگ و دندان نشان می دادند، دهانهای خون آلود، پنجه های خونین، تنهای خسته و مجروح همه نشان از نزاعی سخت و خشن داشت.
رهگذری از دور نمایان شد، با دیدن او، جنگ فراموش شد، متحد شدند، فراموش شد مردار و دریدنهای همدیگر.
رهگذر نزدیک شد، بر او حمله ور شدند، او را آزردند، رهگذر خود را از چنگال آنها نجات دادبا تن مجروح و خون آلود، بدون آنکه علاقه ای به سردار داشته باشد. دشمن خیالی از پای در آمد، به سراغ مردار رفتند و بر آن رقصیدند، فریادها بلندتر، چنگ و دندان ها خشن تر، دریدن ها قوی تر، سگان رنگارنگ- لاشه مردار- مرد رهگذر همه مثالی است زدنیای ما. انسانهای هزار
رنگ و دنیا پرست، به دیگران از جنس خود، چنگ و دندان نشان می دهند، ولی با دیدن رهگذری که غریب است، با جنس آنها، یکی شده و او را می درند.
آری آن رهگذر
آن آسمانی را دریدند .





      

هان ای زمینیان، با علی چه کردند؟
آن شب تنهاترین شب کوفه بود و خسوفی ترین شب تاریخ، چند پاره ابر تیره و سیاه بر شهر کوفه سایه انداخته بود. روحی الهی در سکوت غمگین شب به پرواز ملکوت درآمده بود. مرغابی ها غمگینانه ترین آوازها را به گلوی شب ریخته بودند، زمین از این فاجعه می لرزید و ستونهای مسجد کوفه مرثیه سر داده بودند. علی(ع) آن مرد عدالت، در بستر شهادت آرمیده بود، عرشیان نگران این صحنه با یکدیگر نجوا می کردند. محراب کوفه در سکوتی غنوده بود. بیوه زنان و طفلان بی پدر، درغبار سنگین آن لحظه های جان فرسا دیده ها را بر در دوخته و منتظر باز شدن آن با دستان یتیم نواز مولایشان بودند که باز هم پدر و پناهشان بیاید و برایشان قوت شبانه بیاورد. آری شانه های زخمی علی(ع) به انبان نان و خرما الفتی دیرینه داشت و ایتام و بی پناهان با طنین گامهای او مانوس بودند. هان ای زمینیان با علی چه کردند...؟این سوالی بود که آسمانیان از اهل زمین می پرسیدند شب می رفت تا به صبح برسد که ناگهان حزن انگیزترین فریادها از خانه علی(ع) برخاست. کوفه درمیان دستان آکنده از شرمش، مردمی از تبار عرشیان را با فرق شکافته به عرشیان تقدیم می کرد. تاریخ هم از عمق این فاجعه تام می گریست و خطاب به زمینیان می گفت...؟ ای مردم با تجسم عدالت چه کردید؟ ننگتان باد که با وسوسه های شیطانی، دستان خود را به خون بهترین انسان آلودید... آیا نیندیشید که زمین، لحظه های بدون علی(ع) را چگونه سر کند؟ شب بدون مناجات علی(ع) چگونه سحر کند؟نفرین بر آن دستان مظلوم کش که خاک نشینان را باز هم بر خاک نشاندند و زخمی عمیق در سینه درد آلود تاریخ بشر نشاندند، زخمی که با هیچ مرهمی التیام نمی یابد