سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :12
کل بازدید :117223
تعداد کل یاد داشت ها : 160
آخرین بازدید : 103/2/9    ساعت : 2:36 ع
درباره
واحد مرکز رایانه پایگاه بسیج شهید کلاهدوز[6]

کانون فرهنگی مسجد دوازده امام (ع) واقع شده در شهر ری (باقرشهر)
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
کانون فرهنگی مسجد 12 امام علیه السلام - باقرشهر

ماه صفر، دومین ماه سال قمرى است. تاریخ قمرى همانند سایر تاریخ ‌هاى رایج، از دوازده ماه تشکیل یافته و اسامى آن ها بدین ترتیب است: محرم، صفر، ربیع الاوّل، ربیع الثّانى، جمادى الاولى، جمادى الثّانیه، رجب، شعبان، رمضان، شوّال، ذوالقعده و ذوالحجّه.
این تاریخ، پیش از اسلام، در میان مردم جزیرة العرب رواج داشت و تاریخ رسمى آنان بود.
پس از ظهور دین مبین اسلام، تاریخ قمرى به عنوان یک تاریخ مذهبى و ملى، مورد پذیرش مسلمانان قرار گرفت.
در عصر خلافت عمر بن خطاب (دومین خلیفه مسلمانان) با پیشنهاد حضرت على علیه السّلام و تصویب خلیفه وقت، هجرت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از مکه معظمه به مدینه منوره، مبداء تاریخ قمرى اسلامى قرار گرفت. بدین جهت، این تاریخ را، تاریخ هجرى قمرى نامیده اند.
گفتنى است که تاریخ قمرى بر اساس گردش ماه (قمر) بر دور زمین محاسبه مى گردد. به این صورت که ماه، هنگامى گردش خود را از هلال آغاز مى کند تا به پایان رساند و به هلال بعدى وصل شود، یک ماه پدید مى آید و با دوازده بار تکرار این گردش، یک سال قمرى شکل مى گیرد.
هر ماه قمرى، مدتش 29 روز و 12 ساعت و 43 دقیقه است و تعداد روزهاى یک سال قمرى، 354 روز است.
اما تاریخ ‌هاى دیگر، مانند: هجرى شمسى، فرس قدیم، میلادى و غیره، بر اساس گردش زمین بر دور خورشید محاسبه مى گردد و تعداد روزهاى آن ها، 365 روز و 6 ساعت است. به همین جهت میان تاریخ قمرى و تاریخ شمسى، در حدود یازده روز در هر سال فاصله است.





      

قبله، نماد توحید و جهت و نشانه اسلام و ادیان توحیدی است که ادیان الهی را از دیگر آیین‏ها جدا می‏کند و به عبادت‏های آدمی رنگ خدایی می‏دهد. خداوند برای هر امتی از امت‏های پیشین، قبله مخصوصی تعیین کرده است تا به هنگام نیاز و نیایش، به سوی او متوجه شوند و از توجهات انحرافی در امان بمانند





      

تعریف لغوی: استکبار از باب استفعال و از ماده (کبر) به معنای کسی است که اظهار بزرگی و تکبّر کند با آن که اهلش نیست
تعریف اصطلاحی: استکبار و تکبر انسان به این دلیل است که خود را بزرگ شمرده و در موضعی قرار می­دهد که لایق آن نیست و از همین جهت جزء رذائل اخلاقی شمرده می­شود.
پیشینه استکبار:
امام صادق (ع) می‌فرماید:
«فَاَوَّلُ مَنْ قاس اّبلیس والإستکبار هُو أوّلُ مَعصیة عَصی الله بها»
«اولین کسی که استکبار کرد ابلیس بود و استکبار اولین معصیتی است که با آن از اوامر خداوند سرپیچی شد»





      


اربعین حسینی بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد





      





      





      

حیا، حالتی نفسانی است که آثار آن در چهره و رفتار خودنمایی می کند. شرم و حیا به شکل انقباض و گرفتگی در درون انسان و به صورت سرخ رویی در چهره و صورت پدیدار می گردد. این گونه شرم و حیا از آن جایی که به صورت حال و زمان مند می باشد و صفت و وصف پایدار به شمار نمی آید به عنوان فضیلت مورد ستایش و تقدیر نیست. بلکه زمانی که شرم و حیا به صورت پایدار در آید، به عنوان فضیلتی انسانی و خوی و منش نیکو مورد ستایش خردمندان قرار می گیرد.
شرم و حیایی که به عنوان فضلیت از آن یاد می شود، معنا و مفهوم دیگری را القا می کند که در حوزه عمل نیکوی انسانی و رفتارشناسی هنجاری قرار می گیرد. شخصی که از صفت حیا برخوردار است در منش و کنش خویش انسانی است که از زشتی ها و ناهنجاری ها پرهیز می کند و خود را آلوده به آنها نمی سازد. (مفردات راغب اصفهانی ص 270) این مفهوم درباره ذات خداوندگاری بدین معنا که گفته شد نمی باشد، زیرا خداوند منزه و پاک از چنین وصفی است، چه آن که انقباض و گرفتگی درباره خدا معنا ندارد. (همان پیشین) بنابراین مراد از این که خداوند دارای صفت شرم و حیاست به معنای این است که خداوند قبیح و زشتی ها را ترک می کند و آن را انجام نمی دهد.
به سخن دیگر برای واژه شرم و حیا دو معنای مختلف است: معنایی که اشاره به حالت انفعالی دارد و در حقیقت واکنش نفس انسانی است به کنشی که نسبت به وی انجام می شود، دوم معنایی که به صفتی در انسان و یا غیر انسان اشاره دارد و به عنوان امر پایدار مطرح می باشد. در این صورت می توان آن را به خداوند به شکل کمالی آن نسبت داد. در این معنا حیا به معنای پرهیز از زشتی ها و دوری از انجام قبایح است. مفهوم ضد آن در این صورت وقاحت و بی شرمی است که امری ناهنجار و منش و کنشی زشت بشمار می رود.
قرآن به مساله شرم و حیا به عنوان صفت و فضیلت انسانی اشاره می کند و از انسان ها می خواهد که مردمانی خوددار از ارتکاب زشتی ها و قبایح باشند.
بی گمان مساله حیا و شرم یکی از مباحث مهم اجتماعی است که بازخوانی نگرش قرآن به آن می تواند در نحوه رفتار و منش انسان مومن بسیار تاثیرگذار باشد.





      

هنوز مدت کوتاهی از فرار شاه نگذشته بود که رهبر انقلاب اعلام کرد که بزودی به وطن باز خواهم گشت و در کنار شما خواهم بود.خبر برگشت امام (رحمت الله علیه) برای پیروان او که سالها چنین آرزویی را داشتند،مژده ی بزرگی بود،برای بختیار ناخوشایند بود.به همین دلیل،بختیار ابتدا با بستن فرودگاههای کشور مانع ورود رهبر انقلاب شد،اما وقتی که با فشار سراسری مردم رو به رو شد،تسلیم گردید.
سرانجام،امام خمینی (رحمت الله علیه)در تاریخ دوازده بهمن 57 با یک پرواز اختصاصی وارد تهران شد.هزاران نفر از مردم ایران که از سراسر کشور برای استقبال رهبر خود به تهران آمده بودند،بی نظیرترین استقبال تاریخ خود را به وجود آوردند و از فرودگاه تا بهشت زهرا موجی از انسانهای خروشان،مقدم مبارک مقتدای خود را گرامی داشتند.





      

ازشهادت تعاریف زیادی توسط بزرگان ودانشمندان ،صورت گرفته است،که درذیل به بعضی ازآنهااشاره می شود:
الف)
شهادت عبارت است از:پایان دادن به زندگی طبیعی،برای دفاع ازارزشهای حیاتی انسانی ومعمولی جامعه.
ب)شهادت عبارت است از:مشخص نمودن ملاک ومیزان والگوبرای زندگی دیگران وبیان اینکه دیگران 
که میخواهند زندگی کنند،بدون آن ملاک ومیزان نخواهندتوانست،دارای حیات وزندگی شرافتمندانه باشد.
ج)
شهادت عبارت است:پایان دادن به فروغ درخشان زندگی،درکمال هوشیاری وآزادی،برای رسیدن به هدفی که آن هدف والاتروبهتراززندگی طبیعی دنیاست.
د)
شهادت عبارت است:سوختن وشعله ورشدن درآتش عشق الهی،برای ایجادزمینه حکومت عدل الهی درجهان،تاسعدت وخوشبختی جامعه درراه وصول به آن فراهم گردد.
شهادت مقام ومنزلتی است که مولی علی(ع)،آن رابرای خودوفرمانده لشکرش،مالک اشتر،آرزومیکند.درنامه ای که برای مالک اشتر مینویسد،آرزوی مقدش راچنین بیان میدارد:خداوندزندگی من وتورابه سعادت وشهادت قراردهد،زیرابازگشت همه مابه سوی اوست.





      

عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس .
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال 173هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام  و امام علیّ النّقی علیه السّلام  مقارن بوده و محضر مبارک امام رضا علیه السّلام  ، امام محمّد تقی علیه اسلام و امام هادی  علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است.این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است.حضرت عبدالعظیم حسنی از دانشمندان و راویان حدیث مورد اعتماد اهل بیت علیه السلام ل بوده است مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان او را صاحب کتاب خطب امیرالمومنین علیه السلام وکتاب یوم ولیله ذکر نموده است همچنین آن بزرگواردین خودرابه امام زمانش عرض کرد وحضرت تصدیق اونمودوفرمود ای ابوالقاسم این به خدا دین خداست که پسندیده برای بندگانش ثابت باش برآن،ثابت دارد خداتورا به قول پابرجا دردنیا وآخرت.شیخ صدوق “ره” درکتاب صفات شیعه از امام هادی علیه السلام نقل کرده اند که به ایشان فرمودند:انت ولینا حقا” ، تو به حقیقت ازدوستان ویاران ماهستی.  صاحب ابن عباد دراحوالات آن جناب نوشته که حضرت ازبیم خلفای زمان خویش(خلفای عباسی) که شیعیان راسخت آزار واذیت می نمودند ترک وطن نمود وبه عنوان آن که قاصد وپیک است به ری آمد ومخفی شدودرمنزل یکی ازشیعیان سکناگزید .صاحب ابن عباددروصف علم عبدالعظیم گفته که روایت کرده ابوتراب رویانی که گفت شنیدم ازابوحمادرازی که می گفت وارد شدم برحضرت امام علی النقی علیه السلام درسرمن رای پس سوال کردم ازآن حضرت جمله ای ازمسائل حلال وحرام خود وجواب فرمود مسائل مراوزمانی که کردم حضرت فرمود ای حماد هرگاه مشکل شد برتوچیزی ازامور دینت پس سوال کن آن رااز عبدالعظیم ابن عبداله حسنی وسلام مرابه اوبرسان همچنین امام هادی علیه السلام فرمود اگرزیارت می کردی قبر عبدالعظیم حسنی راکه نزد شماست هر آینه مثل کسی بودی که امام حسین علیه السلام رازیارت کرده باشی.





      
   1   2      >